بریم سراغ فیلم جدید کوین اسمیت، همون یارو عشقِ فیلمهای کمخرج و دیالوگهای باحال! اسم فیلم هست "The 4:30 Movie" (فیلم ساعت ۴:۳۰). تازه اومدهها، مال ۲۰۲۴ هست.
داستانش انگار یه جورایی از زندگی خودِ کوین اسمیت الهام گرفته. میگن راجع به نوجوونیه یه پسره تو دهه ۸۰ میلادیه که عشق سینماست و دختری رو هم دوست داره. ظاهراً پسره و دوستاش کلّی شیطونی میکنن و یواشکی میرن تو سالنهای مختلف سینما، حساب کن، یه بلیط میخرن، سه تا فیلم میبینن! چه دورانی بوده!
بازیگرای جوون و باحال هم داره، مثل آستین زاجور و نیکولاس سیریلو. البته چهرههای آشنا هم توش پیدا میشه، مثلاً کن جیونگ (همون آقای چاقِ "خماری") و جاستین لانگ. دختر خودِ کوین اسمیت، هارلی کویین اسمیت هم تو فیلم یه نقش کوچیک داره، معلومه بابایی هوای دخترشو داره!
خلاصهی داستان از این قراره که تو سال ۱۹۸۶، یه نوجوون تو نیوجرسی به اسم برایان دیوید، دل به یه دختری به اسم ملودی بارنگت میبنده و ازش میخواد با هم برن سینما. یه سال قبلش تو استخر خونهی ملودی یه چیزایی بینشون بوده ولی برایان خجالت کشیده ادامهش بده. ملودی قبول میکنه باهاش بره فیلم ساعت ۴:۳۰ رو ببینه. اسم فیلمه "باکلیک"، یه کمدی جنایی که انگار مامان ملودی عاشق کتابهاش بوده.
بعدش برایان با دوستاش، بِلیِ خنگ و بورنیِ خوشتیپ قرار میذاره. بورنی از اینکه برایان ملودی رو هم دعوت کرده خوشحال نیست، چون اونا میخواستن کل روز رو تو سینما بچرخند و فیلم مفتکی ببینن. میرسن به سینما آتلانتیک، که یه مدیر خودشیفته به اسم مایک داره. مایک عاشق اینه که مردم رو از سینماش بندازه بیرون و با یه ماشین بتموبیلی که خودش ساخته تو شهر دور بزنه.
اولین فیلم یه فیلم تخیلیه به اسم "آسترو بِلستر و مردانِ سگ آبی". برایان و بورنی جا میگیرن ولی بِلی میره تو صف بوفه. اونجا یه بچه پرو به باباش میگه که بِلی خودشو بهش نشون داده (بعد از اینکه بِلی با بچه یکم کل کل کرده بوده). بِلی رو میندازن بیرون ولی بورنی کمکش میکنه از پشت در یواشکی بیاد تو.
وسط فیلم، یه سری دختر بزرگتر (دوستای داداش بزرگِ بورنی) میان و جلوی اونا میشینن. بورنی مخ یکیشون رو میزنه و قرار میذارن پشت سالن تو فیلم یه حالی به هم بدن. همون موقع مامان برایان زنگ میزنه به سینما (تماس اضطراری!) و برایان رو دعوا میکنه که چرا گربه رو حموم نکرده. برایان خیلی ضایع میشه. یه تماس اضطراری دیگه میاد، این بار ملودیه. میگه نمیتونه فیلم ساعت ۴:۳۰ رو بیاد چون باید با مامانش شام بخوره. قرار میذارن سانس بعدی رو برن. بورنی بیشتر قاطی میکنه چون باید برنامهشون رو عوض کنن و فیلم سوم، یه کمدی سکسی به اسم "دانشکده دندانپزشکی" رو به عنوان فیلم دوم ببینن.
به بِلی میگن تو دستشویی منتظر بمونه تا فیلم تموم شه که مدیر مایک نبینتش. ولی بِلی تو دستشویی، مشغول خودارضایی به نوشتههای دیوار میشه و دوباره گیر میفته و میندازنش بیرون. برایان و بورنی میخوان یواشکی وارد فیلم "دانشکده دندانپزشکی" بشن، یه بلیطگیرِ ناراضی رو گول میزنن. ولی میفهمن فیلم پر شده و جا نیست. یه دعوای لفظی میشه و یه سری دختر نوجوون بهشون حمله میکنن چون بورنی فحش داده. هر سه تا پسر رو میندازن بیرون و برای همیشه از سینما محروم میشن.
بورنی و برایان تو کوچه پشتی دعوا میکنن. بورنی برایان رو مقصر میدونه که ملودی رو قاطی برنامه کرده، ولی برایان از ملودی دفاع میکنه. دعوا بالا میگیره و کتککاری میشه تا اینکه بِلی میاد جداشون میکنه و میگه که رابطهی برایان و ملودی، بورنی رو تهدید میکنه و برایان هم زیادی دنبال تایید بورنیه. برایان سعی میکنه آشتی کنه ولی بورنی قبول نمیکنه و میره. بورنی میره پارک و تنها میشینه که یهو کشتیگیر مورد علاقهش، میجر مردر رو میبینه. باهاش حرف میزنه و میجر میگه اومده با زنش وقت بگذرونه قبل مسابقه بزرگ بعدی. میگه که از دبیرستان با زنش بوده و زنش همیشه پشتش بوده، حتی وقتی بچه بوده بخاطر چاقی اذیتش میکردن. این حرفا باعث میشه بورنی رابطهی برایان و ملودی رو بفهمه.
همزمان، برایان پشت سینما پکر نشسته که یه بلیطگیر دختر خوشگل میاد پیشش. با هم راجع به عشقشون به فیلم حرف میزنن و دختره میگه داره میره رود آیلند که بره دانشکده فیلمسازی و کارگردان بشه. برایان از هدفش خوشش میاد، ولی دختره میگه برایان هم همین هدف رو داره. عشق به فیلم اولین قدمه برای فیلمساز شدن. دختره برمیگرده سر کارش و برایان انگیزه میگیره. میدوئه جلوی سینما که ملودی رو ببینه و بهش بگه که بن شده. برایان یه نقشه داره و میره سراغ مدیر مایک که ازش خواهش کنه بن رو برداره. اون قبول نمیکنه و جلوی همه مشتریها برایان رو مسخره میکنه. ملودی میاد از برایان دفاع میکنه و مدیر مایک رو بخاطر رفتارش با مشتریها سرزنش میکنه. ملودی هم بن میشه. همون موقع که دارن میندازنشون بیرون، بورنی با کامیونش میزنه به ماشین مدیر مایک که حواسش پرت شه و برایان و ملودی یواشکی برن تو سینما و "باکلیک" رو ببینن.
قبل از اینکه فیلم شروع شه، مامان سختگیرِ ملودی پیداشون میکنه و ملودی رو بخاطر یواشکی رفتن به فیلم رده R دعوا میکنه. از سینما میرن بیرون و تو پارک راجع به رویاهاشون و رابطهشون حرف میزنن. برایان بالاخره ازش قرار میذاره و تو پارک با هم قدم میزنن، دست تو دست، به عنوان دوست دختر و دوست پسر. برایان میگه این روزشون یه روزی میتونه فیلم بشه.
تو صحنهی بعد از تیتراژ، ملودی، بِلی و بورنی سعی میکنن برایان رو راضی کنن بره برای کار تو فروشگاه "Quick Stop" درخواست بده. برایان به فروشگاه نگاه میکنه و به دوستاش میگه: "فعلاً صبر کنه." این یه جورایی اشاره به فیلم "Clerks" کوین اسمیت داره، که اولین فیلمش بوده و تو همون فروشگاه فیلمبرداری شده.
در کل، فیلم "The 4:30 Movie" انگار یه فیلم نوستالژیک و بامزه است که یادآور دوران نوجوونی و عشق سینماست. منتقدا هم اکثراً ازش خوششون اومدهن، تو سایت "Rotten Tomatoes" امتیاز ۷۳٪ گرفته، که برای فیلمهای کوین اسمیت امتیاز خوبیه. میگن یکی از بهترین فیلمهای چند سال اخیرش شده. البته "Metacritic" امتیاز میانگین ۵۲ از ۱۰۰ رو داده، که نشون میده نظرات خیلی متفاوته.
به نظر میاد فیلمی باشه که اگه عشق فیلم و کمدیهای دههی هشتادی هستی، ازش خوشت بیاد. حالا باید ببینیم خودمون کی فرصت میکنیم ببینیمش!